«بسمه تعالی»
"پایگاه اینترنتی عاشقان امام رضا" (ع) قصد دارد تمامی دلنوشته ها یا حتی عکس های شما با حرم مطهر را با نام خودتان ، در سایت به نمایش بگذارد.
به محض رسیدن شمار عکس های ارسالی به 20 به دو عکس برتر نفری 20 هزار تومان داده میشود.(توجه:عکس ها یا دلنوشته ها باید متعلق به خودتان باشد)
میتوانید عکس ها یا دلنوشته های خود را به همراه مشخصات از طریق پل های ارتباطی زیر برای ما ارسال نمایید.
E-MAIL: AminAsghari51@gmail.com
Telegram-ID: Amin_Asghari_1
«اسلام علیک یا علی ابن موسی الرضا»
-التماس دعا-
دعاى بعد از زیارت حضرت امام رضا علیه السلام
در تحفة الزّائر است که شیخ مفید ذکر کرده که مستحب است که بعد از نماز زیارت امام رضاعلیه السلام این دعا را بخوانند :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
خدایا از تو خواهم
یا اَللَّهُ الدّآئِمُ فى مُلْکِهِ الْقآئِمُ فى عِزِّهِ الْمُطاعُ فى سُلْطانِهِ الْمُتَفَرِّدُ...
اى خدائى که فرمانروائیش همیشگى و عزتش پایدار است و در سلطنتش (همه موجودات ) فرمانبردار اویند، یکتا است
فى کِبْرِیائِهِ الْمُتَوَحِّدُ فى دَیْمُومِیَّةِ بَقآئِهِ الْعادِلُ فى بَرِیَّتِهِ الْعالِمُ فى
در عظمت و بزرگوارى و یگانه است در بقاى همیشگى در میان مخلوقاتش به عدالت رفتار کند و دانا است در
قَضِیَّتِهِ الْکَریمُ فى تَاءْخیرِ عُقُوبَتِهِ اِلهى حاجاتى مَصْرُوفَةٌ اِلَیْکَ
قضاوت و بزرگوار است در پس انداختن کیفر، خدایا حاجتهاى من بسوى تو بازگردد
وَآمالى مَوْقُوفَةٌ لَدَیْکَ وَکُلَّما وَفَّقْتَنى مِنْ خَیْرٍ فَاَنْتَ دَلیلى عَلَیْهِ
و آرزوهایم در پیشگاه تو باز ایستاده و هرگاه مرا به کار نیکى موفق کرده اى راهنماى من بر آن کار
وَطَریقى اِلَیْهِ یا قَدیراً لا تَؤُدُهُ الْمَطالِبُ یا مَلِیّاً یَلْجَاءُ اِلَیْهِ کُلُّ راغِبٍ...
و طریق من بسوى آن تو بودى اى توانائى که (زیادى ) خواسته ها درمانده اش نکند اى دارائى که به او پناه آرد هر مشتاق ،
ما زِلْتُ مَصْحُوباً مِنْکَ بِالنِّعَمِ جارِیاً عَلى عاداتِ الاِْحْسانِ وَالْکَرَمِ
همواره با نعمتهاى تو قرین بوده ام و بر شیوه هاى احسان و کرمت (که نسبت به من داشتى ) گام بر مى داشتم
اَسْئَلُکَ بِالْقُدْرَةِالنّافِذَةِ فى جَمیعِ الاَْشْیآءِ وَقَضآئِکَ الْمُبْرَمِ الَّذى
از تو خواهم بدان نیروى نافذت در همه چیزها و بدان حکم مسلمت که با کوچکترین درخواستى
تَحْجُبُهُ بِاَیْسَرِ الدُّعآءِ وَبِالنَّظْرَةِ الَّتى نَظَرْتَ بِها اِلَى الْجِبالِ
آن را جلوگیرى کنى و بدان نظرى که از روى عنایت به کوهها کردى
فَتَشامَخَتْ وَاِلىَ الاَْرَضینَ فَتَسَطَّحَتْ وَاِلَى السَّمواتِ فَارْتَفَعَتْ
و آنها بلندى گرفتند و به زمینها افکندى هموار شدند و به آسمانها نگریستى و آنها مرتفع گشتند
وَاِلَى الْبِحارِ فَتَفَجَّرَتْ یا مَنْ جَلَّ عَنْ اَدَواتِ لَحَظاتِ الْبَشَرِ وَلَطُفَ
و به دریاها آن نظر را کردى آنها روان گردیدند اى که والاترى از ابزار و آلات دید بشر و لطیفترى
عَنْ دَقآئِقِ خَطَراتِ الْفِکَرِ لا تُحْمَدُ یا سَیِّدى اِلاّ بِتَوْفیقٍ مِنْکَ
از ریزه کاریهائى که در افکار خطور کند ستایش نشوى اى آقاى من جز به توفیق خودت که خود آن
یَقْتَضى حَمْداً وَلا تُشْکَرُ عَلى اَصْغَرِ مِنَّةٍ اِلا اسْتَوْجَبْتَ بِها شُکْراً
نیز موجب ستایش دیگرى است و سپاسگزاریت نشود بر کوچکترین نعمتى جز آنکه سزاوار گردى بدان سپاسگزارى
فَمَتى تُحْصى نَعْمآؤُکَ یا اِلهى وَتُجازى آلاَّؤُکَ ی ا مَوْلا ىَ وَتُک افَئُ
دیگرى را پس چه زمان نعمتهایت بشماره در آید اى معبود من و سپاسگزارى شود به عطاهایت اى سرور من و پاداش داده شود
صَنایِعُکَ یا سَیِّدى وَمِنْ نِعَمِکَ یَحْمَدُ الْحامِدُونَ وَمِنْ شُکْرِکَ
به داده هایت اى آقاى من و آن هم از نعمتهاى تو است که ستایشت کنند ستایش کنندگان و از سپاس تو است
یَشْکُرُ الشّاکِرُونَ وَاَنْتَ الْمُعْتَمَدُ لِلذُّنُوبِ فى عَفْوِکَ وَالنّاشِرُ عَلَى
که سپاسگزاریت کنند سپاسگزاران و توئى که مورد اعتمادى در گذشتت از گناهان و گستراننده بر
الْخاطِئینَ جَناحَ سَِتْرِکَ وَاَنْتَ الْکاشِفُ لِلضُّرِّ بِیَدِکَ فَکَمْ مِنْ سَیِّئَةٍ
خطاکاران بالهاى پرده پوشیت را و توئى برطرف کننده سختى به قدرتت چه بسیار گناهى که
اَخْفاها حِلْمُکَ حَتّى دَخِلَتْ وَحَسَنَةٍ ضاعَفَها فَضْلُکَ حَتّى عَظُمَتْ
پوشاند آن را بردباریت تا اینکه از بین رفت و کار نیکى که چند برابرش کرد فضل تو تا بزرگ گردید
عَلَیْها مُجازاتُکَ جَلَلْتَ اَنْ یُخافَ مِنْکَ اِلا الْعَدْلُ وَاَنْ یُرْجى مِنْکَ
براى آن پاداش تو، تو برترى از آنکه از تو بترسند جز ازعدالتت و از اینکه
اِلا الاْحْسانُ وَالْفَضْلُ فَامْنُنْ عَلَىَّ بِما اَوْجَبَهُ فَضْلُکَ وَلا تَخْذُلْنى
جز احسان و فضل چیز دیگرى از تو امید رود، منت بنه بر من بدانچه لازمه فضل تو است و زبونم مکن
بِما یَحْکُمُ بِهِ عَدْلُکَ سَیِّدى لَوْ عَلِمَتِ الاَْرْضُ بِذُنُوبى لَساخَتْ بى
بدانچه عدالتت بدان حکم کند اى آقاى من اگر براستى زمین از گناهان من آگاه بود حتماً مرا در خود فرو برده بود
اَوْ الْجِبالُ لَهَدَّتْنى اَوِ السَّمواتُ لاَخْتَطَفَتْنى اَوِ الْبِحارُ لاََغْرَقَتْنى
یا اگر کوهها بدانها اطلاع داشت مرا درهم مى شکست یا اگر آسمانها مى دانستند مرار بوده بودند یا اگر دریاها مى دانست مرا درامواج خود
سَیِّدى سَیِّدى سَیِّدى مَوْلاىَ مَوْلاىَ مَوْلاىَ قَدْ تَکَرَّرَ وُقُوفى
غرق مى کرد اى آقاى من ... و اى مولا و سرور من ... براستى بارها شد
لِضِیافَتِکَ فَلا تَحْرِمْنى ما وَعَدْتَ الْمُتَعَرِّضینَ لِمَسْئَلَتِکَ یا
که به مهمانیت آمدم پس محرومم مکن از آنچه به درخواست کنندگانت وعده فرمودى اى
مَعْرُوفَ الْعارِفیِنَ یا مَعْبُودَ الْعابِدینَ یا مَشْکُورَ الشّاکِرینَ یا
مورد شناسائى براى عارفان و اى معبود عبادت کنندگان و اى مورد سپاس سپاسگزاران و اى
جَلیسَ الذّاکِرینَ یا مَحْمُودَ مَنْ حَمِدَهُ یا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ یا
همنشین اهل ذکر اى ستوده ستایش کنندگان اى حاضر نزد آن کس که تو را جوید اى
مَوْصُوفَ مَنْ وَحَّدَهُ یا مَحْبُوبَ مَنْ اَحَبَّهُ یا غَوْثَ مَنْ اَرادَهُ یا
توصیف شده کسى که بیگانگى او را بپرستد اى محبوب دوستدارش اى فریادرس هر که آهنگش کند اى
مَقْصُودَ مَنْ اَنابَ اِلَیْهِ یا مَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَصْرِفُ
مقصد کسى که بسویش بازگردد اى که نداند غیب را جز او اى که نگرداند بدى
السُّوَّءَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُدَبِّرُ الاَْمْرَ اِلاّ هُوَ ی ا مَنْ لا یَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاّ هُوَ
)و بلاء) را جز او اى که تدبیر کار را نکند جز او اى که نیامرزد گناه را جز او
یا مَنْ لا یَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلاّ هُوَ صَلِّ عَلى
اى که نیافریند خلق را جز او که فرو نفرستد باران را جز او درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى یا خَیْرَ الْغافِرینَ رَبِّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ
محمد و آل محمد و بیامرز مرا اى بهترین آمرزندگان پروردگارا از تو آمرزش خواهم
اسْتِغْفارَ حَیآءٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَجآءٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ اِنابَةٍ
آمرزش شرمسارى و حیاء و از تو آمرزش خواهم آمرزش امیدوارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش توبه جوئى و بازگشت
وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَغْبَةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَهْبَةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ
و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى اشتیاق و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى بیم و هراس و از تو آمرزش خواهم
اسْتِغْفارَ طاعَةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ ایمانٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ اِقْرارٍ
آمرزش از روى طاعت و فرمانبردارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى ایمان و از توآمرزش خواهم از روى اقرار (بگناه (
وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ اِخْلاصٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ تَقْوى وَاَسْتَغْفِرُکَ
و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى اخلاص و از تو آمرزش خواهم آمرزش تقوى و پرهیزکارى و از تو آمرزش خواهم
اسْتِغْفارَ تَوَکُّلٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ ذِلَّةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ عامِلٍ
آمرزش از روى توکل و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى خوارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش کسى که برایت کار
لَکَ هارِبٍ مِنْکَ اِلَیْکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتُبْ عَلَىَّ
کرده و از (ترس ) تو بسوى خودت گریخته پس درود فرست بر محمد و آل محمد و توجه کن بر من
وَعَلى والِدَىَّ بِماتُبْتَ وَتَتُوبُ عَلى جَمیعِ خَلْقِکَ یا اَرْحَمَ
و بر پدر و مادرم بدانچه توجه کرده و بازگردى بر همه خلق خود اى مهربانترین
الرّاحِمینَ یا مَنْ یُسَمّى بِالْغَفوُرِ الرَّحیمِ یا مَنْ یُسَمّى بِالْغَفُورِ
مهربانان اى که نامور گشتى به آمرزنده مهربان اى که نامور گشتى به آمرزنده
الرَّحیمِ یا مَنْ یُسَمّى بِالْغَفُورِ الرَّحیمِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
مهربان اى که نامور گشتى به آمرزنده مهربان درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاقْبَلْ تَوْبَتى وَزَکِّ عَمَلى وَاشْکُرْ سَعْیى وَارْحَمْ ضَراعَتى وَلا
و بپذیر توبه ام را و پاک کن کردارم را و قدردانى کن از سعى و کوششم و رحم کن به تضرع و زاریم
تَحْجُبْ صَوْتى وَلا تُخَیِّبْ مَسْئَلَتى یا غَوْثَ الْمُسْتَغیثینَ وَاَبْلِغْ
و در پرده (بى توجهى خود) قرار مده آوازم را و نومید مکن درخواستم را اى فریادرس فریادخواهان و برسان
اَئِمَّتى سَلامى وَدُعآئى وَشَفِّعْهُمْ فى جَمیعِ ما سَئَلْتُکَ وَاَوْصِلْ
به امامان و پیشوایانم سلام و دعاى مرا و شفیع ساز آنها را براى من در تمام آنچه از تو درخواست کردم و برسان
هَدِیَّتى اِلَیْهِمْ کَما یَنْبَغى لَهُمْ و زِدْهُمْ مِنْ ذلِکَ ما یَنْبَغى لَکَ
هدیه مرا به ایشان بدانسان که شایسته مقام آنها است و بیفزا براى آنها آنچه را تو سزاوار آنى
بِاَضْعافٍ لا یُحْصیها غَیْرُکَ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ
به چندین برابر که شماره اش نتواند جز تو و جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ
وَصَلَّى اللَّهُ عَلى اَطْیَبِ الْمُرْسَلینَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
و درود خدا بر پاکیزه ترین فرستادگان محمد و آل پاکش[1]
[1] مفاتیح الجنان – زیارات – ص 826 - شیخ عباس قمی – مترجم موسوی دامغانی چاب :نگارش /قم - نوبت چاب یازدهم- انتشارات استان قدس رضوی.
فضیلت و کیفیت زیارت امام رضا علیه السلام
فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
در بیان فضیلت و کیفیّت زیارت امام الانس والجنّة المدفون بأَرض الغُربَة بَضْعَة سَیّد الوَرى مولانا ابوالحسن علىّ بن موسى الرّضا صلوات اللهِ علیهِ و على آبائه و اوْلادِه ائمّة الهدى
امّا فضیلت زیارت آن حضرت پس بیشتر از آن است که احصا شود و ما در اینجا تبرّک مى جوییم به ذکر چند خبر و نقل مى کنیم اکثر آنرا از تحفة الزّائر :
اوّل از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که فرمود زود باشد که پاره اى از تن من در خراسان مدفون گردد و هیچ مؤ منى زیارت نکند او را مگر آنکه حق تعالى بهشت را از براى او واجب گرداند و بدنش را بر آتش جهنم حرام گرداند و در حدیث معتبر دیگر فرموده که پاره اى از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد هر غمناکى که او را زیارت کند البتّه حق تعالى غمش را زایل گرداند و هر گناهکارى که او را زیارت کند البته خدا گناهانش را بیامرزد .
دوم به سند معتبر منقولست که حضرت موسى بن جعفرعلیه السلام فرمود که هرکه زیارت کند قبر فرزند من على را او را نزد خداى تعالى ثواب هفتاد حجّ مقبول بوده باشد راوى استبعاد کرد و گفت هفتاد حجّ مقبول حضرت فرمود که بلى هفتاد هزار حجّ گفت هفتاد هزار حجّ فرمود که چه بسیار حجّى باشد که مقبول نباشد هرکه آن حضرت را زیارت کند یا یک شب نزد آن حضرت بماند چنان باشد که خدا را در عرش زیارت کرده باشد گفت چنانچه خدا را در عرش زیارت کرده باشد فرمود بلى چون روز قیامت مى شود بر عرش الهى چهار کس از پیشینیان و چهار کس از پسینیان خواهند بود امّا پیشینیان پس نوح و ابراهیم و موسى و عیسى علیهم السلام اند و امّا پسینیان پس محمّد و على و حسن و حسین علیهم السلام اند پس ریسمانى مى کشند در پاى عرش پس مى نشیند با ما زیارت کنندگان قبور ائمّه و بدرستى که زیارت کنندگان قبر فرزندم على درجه ایشان از همه بلندتر و عطایشان از همه بیشتر خواهد بود .
سیّم از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت است که فرمود در خراسان بقعه اى هست که بر آن زمانى خواهد آمد که محلّ رفتن و آمدن ملائکه خواهد بود پس پیوسته فوجى از ملائکه از آسمان فرود خواهند آمد و فوجى بالا خواهند رفت تا در صور بدمند پرسیدند یَابن رسول الله کدام بقعه است فرمود که آن در زمین طوس است و آن والله باغى است از باغهاى بهشت هر که مرا زیارت کند در آن بقعه چنانست که رسول خدا صلى الله علیه و آله را زیارت کرده است و بنویسد حق تعالى از براى او به سبب آن زیارت ثواب هزار حجّ پسندیده و هزار عمره مقبوله و من و پدرانم شفیعان او باشیم در روز قیامت .
چهارم به چندین سند صحیح از ابن ابى نصر منقول است که گفت خواندم نامه امام رضاعلیه السلام را که نوشته بود که برسانید به شیعیان من که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حجّ ...
پس من این حدیث را به خدمت امام محمّد تقى علیه السلام عرض کردم فرمود بلى والله هزار هزار حجّ هست از براى کسى که آن حضرت را زیارت کند و حقّ او را شناسد .
پنجم به دو سند معتبر منقول است که حضرت امام رضاعلیه السلام فرمود هرکه مرا زیارت کند با این دورى قبر من بیایم به نزد او در سه موطن روز قیامت تا او را خلاصى بخشم از اَهوال آنها در وقتى که نامه هاى نیکوکاران در دست راست ایشان و نامه هاى بدکاران در دست چپ ایشان پرواز کند و نزد صراط و نزد ترازوى اعمال.
ششم در حدیث معتبر دیگر فرمود که زود باشد که کشته شوم به زهر با ظلم و ستم و مدفون شوم در پهلوى هارون الرّشید و بگرداند خدا تربت مرا محلّ تردّد شیعیان و دوستان من پس هرکه مرا در این غربت زیارت کند واجب شود براى او که من او را زیارت کنم در روز قیامت و سوگند مى خورم به خدایى که محمّد صلى الله علیه و آله را گرامى داشته است به پیغمبرى و برگزیده است او را بر جمیع خلایق که هر که از شما شیعیان نزد قبر من دو رکعت نماز کند البته مستحق شود آمرزش گناهان را از خداوند عالمیان در روز قیامت و به حق آن خداوندى که ما را گرامى داشته است بعد از محمّد صلى الله علیه و آله به امامت و مخصوص گردانیده است ما را به وصیّت آن حضرت سوگند مى خورم که زیارت کنندگان قبر من گرامى تر از هر گروهى اند بر خدا در روز قیامت و هر مؤ منى که مرا زیارت کند پس بر روى او قطره اى از باران برسد البتّه حق تعالى جسد او را بر آتش جهنّم حرام گرداند .
هفتم به سند معتبر منقول است که محمّد بن سلیمان از امام محمّد تقى علیه السلام پرسید که شخصى حجّ واجب خود را کرده است به عنوان حجّ تمتّع پس به مدینه رفت و زیارت حضرت رسول صلى الله علیه و آله را کرد پس رفت به نجف و زیارت پدرت امیرالمؤ منین علیه السلام را کرد و حقّ او را مى شناخت و مى دانست که او حجّت خدا است بر خلق او و او درگاه خدا است که از آن در به خدا باید رسید پس سلام کرد بر آ ن حضرت پس رفت به کربلا و حضرت امام حسین علیه السلام را زیارت کرد پس رفت به بغداد و حضرت امام موسى کاظم علیه السلام را زیارت کرد پس به شهر خود برگشت و در این وقت خدا آنقدر مال به او روزى کرده است که به حجّ مى تواند رفت کدام بهتر است از براى این مرد که حجّ واجب خود را کرده است که برگردد و باز حجّ بکند یا برود به خراسان و پدرت امام رضاعلیه السلام را زیارت کند فرمود که بلکه برود بر پدرم سلام کند افضل است و باید که در ماه رجب باشد و در این زمان مکنید که بر ما و شما از خلیفه خوف تشنیع هست .
هشتم شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه از حضرت امام محمّد تقى علیه السلام روایت کرده که فرمود در میان دو کوه طوس قطعه اى از زمین است که از بهشت برداشته شده است هرکه داخل شود در آن ایمن خواهد بود در روز قیامت از آتش .
نهم و نیز از آن حضرت روایت کرده که فرمود من ضامنم از جانب حق تعالى بهشت را از براى هرکه زیارت کند قبر پدرم را به طوس در حالى که عارف به حق آن حضرت باشد .
دهمّ شیخ صدوق در عیون اخبار الرّضا روایت کرده که مردى از صالحین دید در خواب حضرت رسول صلى الله علیه و آله را عرض کرد به خدمت آن حضرت که یا رسول الله از فرزندان تو کدامیک را من زیارت کنم فرمود بعضى از فرزندان من زهر خورده آمد نزد من و بعضى کشته شده آمد گفتم کدامیک از آنها را زیارت کنم با پراکنده شدن مشاهد ایشان فرمود زیارت کن آن کسى را که به تو نزدیکتر است یعنى محلّ تو به قبر او نزدیکتر است و او مدفون است به زمین غربت گفتم یا رسول الله از این فرمایش رضا را قصد کردید فرمود بگو صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ بگو صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ بگو صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ سه مرتبه این را فرمود .
مؤ لّف گوید که در وسائل و مستدرک ابوابى ذکر شده در استحباب تبرّک به مشهد امام رضاعلیه السلام و مشاهد ائمه علیهم السلام و استحباب اختیار زیارت حضرت رضا بر زیارت امام حسین علیه السلام و بر زیارت هریک از ائمّه علیهم السلام و برحجّ مندوب و عمره مندوبه وچون این کتاب گنجایش تطویل ندارد ما به همین چند خبر که عشره کامله است اکتفا کردیم .
کیفیّت زیارت حضرت امام رضا علیه السلام
پس بدانکه از براى آن بزرگوار زیارات چندى نقل شده و زیارت مشهور آن حضرت زیارتى است که در کتب معتبره مذکور است و به شیخ جلیل القدر محمّد بن الحسن بن الولید که از مشایخ جناب صدوق است منسوب گردانیده اند و از مزار ابن قولویه ره معلوم مى شود که از ائمّه علیهم السلام مروى بوده باشد و کیفیّت آن موافق کتاب من لایحضره الفقیه چنانست که چون اراده نمایى زیارت کنى قبر امام رضاعلیه السلام را در طوس پس غسل کن پیش از آنکه از خانه بیرون روى و بگو در وقتى که غسل مى کنى :
اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَطَهِّرْ لى قَلْبى وَاشْرَحْ لى
خدایا پاکم کن و پاک کن دلم را و بگشا
صَدْرى وَاَجْرِ عَلى لِسانى مِدْحَتَکَ وَالثَّنآءَ عَلَیْکَ فَاِنَّهُ لا
سینه ام را و مدح و ثناى خود را بر زبانم جارى کن زیرا که
قُوَّةَ اِلاّ بِکَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لى طَهُورا وَشِفآءً
نیروئى نیست جز بوسیله تو خدایا این غسل را برایم پاک کننده و درمان (دردهایم ) قرار ده
ومى گوئى در وقت بیرون رفتن:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَاِلَى اللَّهِ وَاِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ حَسْبِىَ اللَّهُ تَوَکَّلْتُ عَلَى
به نام خدا و به (یارى ) خدا و بسوى خدا و بسوى فرزند رسول خدا بس است مرا خدا و توکل کردم بر
اللَّهِ اَللّهُمَّ اِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَاِلَیْکَ قَصَدْتُ وَما عِنْدَکَ اَرَدْتُ
خدا خدایا به درگاه تو رو کنم و به سوى تو آهنگ دارم و آنچه در پیش تو است (از فضل و احسان ) مى خواهم
پس چون بیرون روى بر در خانه خود بایست و بگو:
اَللّهُمَّ اِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهى وَعَلَیْکَ
خدایا رویم را بدرگاه تو کردم و به امید تو
خَلَّفْتُ اَهْلى وَمالى وَما خَوَّلْتَنى وَبِکَ وَثِقْتُ فَلا تُخَیِّبْنى یا مَنْ لا
جا گذاشتم خانواده و دارائیم ونیز آنچه را تو به من ارزانى داشتى و به تو اعتماد کردم پس نومیدم مکن اى که
یُخَیِّبُ مَنْ اَرادَهُ وَلا یُضَیِّعُ مَنْ حَفِظَهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
نومید نکند هر که او را قصد کند و تباه نسازد هر که را نگهدارى کند درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاحْفَظْنى بِحِفْظِکَ فَاِنَّهُ لا یَضیعُ مَنْ حَفِظْتَ
و نگهداریم کن به نگهدارى خود که براستى تو ضایع نکنى هر که را نگهدارى کنى
پس هرگاه رسیدى بسلامت ان شاء اللَّه پس هرگاه خواهى به زیارت بروى غسل بکن و بگو در وقتى که غسل مى کنى:
اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَطَهِّرْ لى قَلْبى وَاشْرَحْ لى صَدْرى وَاَجْرِ عَلى
خدایا پاکم کن و پاک کن دلم را و بگشا سینه ام را و مدح و دوستى و ثناى خود را بر
لِسانى مِدْحَتَکَ وَمَحَبَّتَکَ وَالثَّنآءَ عَلَیْکَ فَاِنَّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِکَ وَقَدْ
زبانم جارى کن که براستى نیروئى نیست جز به تو و این را
عَلِمْتُ اَنَّ قِوامَ دینىِ التَّسْلیمُ لاَِمْرِکَ وَالاِْتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ
بخوبى دانسته ام که آنچه موجب ماندن و قوام دین من است همان تسلیم در برابر فرمان تو و متابعت از سنت پیامبرت
وَالشَّهاَدَةُ عَلى جَمیعِ خَلْقِکَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لى شِفآءً وَنُوراً اِنَّکَ
و گواهى دادن به این مطلب براى همه خلق تو است خدایا این غسل را براى من شفا و نورى قرار ده که
عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ
تو بر هر چیز توانائى
پس بپوش پاکیزه ترین جامه هاى خود را و برو با پاى برهنه به آرامى و وقار و دلت بیاد خدا باشد و
اَللَّهُ اَکْبَرُ و لا اِلهَ اِلا اللَّهُ و سُبْحانَ اللَّهِ و الْحَمْدُلِلَّهِ
خدا بزرگتر است معبودى جز خدا نیست ، منزه است خدا، ستایش خاص خدا است
بگو و گامهاى خود را کوتاه بردار و چون داخل روضه مقدّسه شوى بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ
به نامخدا و به (یارى ) خدا و بر کیش رسول خدا صلى اللّه علیه و آله گواهى دهم که معبودى نیست جز
اِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّ
خداى یگانه اى که شریک ندارد و گواهى دهم که همانا محمد بنده و رسول او است و
عَلِیّاً وَلِىُّ اللَّهِ
على ولى (و نماینده ) خدا است
پس برو بنزد ضریح و قبله را در پشت خود بگیر و روبروى آنحضرت بایست و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ
گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد و گواهى دهم که همانا
مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّهُ سَیِّدُ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ وَاَنَّهُ سَیِّدُ
محمد بنده و رسول او است و او آقاى اولین و آخرین است و او است آقاى
الاَْنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ
پیمبران و رسولان خدایا درود فرست بر محمد بنده و رسول
وَنَبِیِّکَ وَسَیِّدِ خَلْقِکَ اَجْمَعینَ صَلوةً لا یَقْوى عَلى اِحْصآئِها غَیْرُکَ
و پیامبر و بزرگ و آقاى آفریدگانت همگى درودى که نیروى شماره آن را کسى جز تو نداشته باشد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَمیرِ الْمُؤ مِنینَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِبٍ عَبْدِکَ
خدایا درود فرست بر امیر مؤ منان على بن ابیطالب بنده
وَاَخى رَسُولِکَ الَّذِى انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ وَجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ
و برادر رسولت آن بزرگوارى که او را برگزیدى به علم خود و راهنمائیش کردى براى هر که خواستى از
خَلْقِکَ وَالدَّلیلَ عَلى مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ وَدَیّانَِ الدّینِ بِعَدْ لِکَ
خلق خود و دلیلش ساختى بر آنکس که برانگیختى او را به رسالتهاى خود و داور دین قرارش دادى از روى عدالت
وَفَصْلَِ قَضاَّئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَالْمُهَیْمِنَِ عَلى ذلِکَ کُلِّهِ وَالسَّلامُ عَلَیْهِ
و فیصله دهنده حکم خود گرداندى او را در میان خلقت و مسلطش کردى بر همه اینها و سلام باد بر او
وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَزَوْجَةِ
و رحمت خدا و برکاتش خدایا درود فرست بر فاطمه دختر پیامبرت و همسر
وَلِیِّکَ وَاُمِّ السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ
ولى و نماینده ات و مادر دو سبط (این امت ) حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشت
الطُّهْرَةِ الطّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ سَیِّدَةِ نِسآءِ
آن بانوى پاک پاکیزه طاهره پرهیزکار زبده پسندیده تزکیه شده بانوى زنان
اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعینَ صَلوةً لا یَقْوى عَلى اِحْصاَّئِها غَیْرُکَ اَللّهُمَّ
اهل بهشت همه شان درودى بر او فرست که کسى نیروى شماره اش را جز تو نداشته باشد خدایا
صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سِبْطَىْ نَبِیِّکَ وَسَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ
درود فرست بر حسن و حسین دو نوه پیغمبرت و دو آقاى جوانان اهل
الْجَنَّةِ الْقاَّئِمَیْنِ فى خَلْقِکَ وَالدَّلیلَیْنِ عَلى مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ
بهشت که بپا خواستند در میان خلقت و دو نشانه بر آن کس که او را به رسالات خود مبعوث داشتى
وَدَیّانَىِ الدّینِ بِعَدْلِکَ وَفَصْلَىْ قَضآئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ
و دو داور در دینت از روى عدل تو و دو فیصله دهنده حکم تو در میان خلقت خدایا درود فرست
عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَبْدِکَ الْقآئِمِ فى خَلْقِکَ وَالدَّلیلِ عَلى مَنْ
بر على بن الحسین بنده ات که قیام کرد در میان خلق تو و دلیل بود بر آنکس که
بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَدَیّانِ الدّینِ بِعَدْلِکَ وَفَصْلِ قَضآئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ
به رسالت مبعوثش داشتى و داور در دین بود به عدل و داد تو و فیصله دهنده حکم تو بود در میان خلقت
سَیِّدِ الْعابِدینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَبْدِکَ وَخَلیفَتِکَ فى
آقاى عبادت کنندگان خدایا درود فرست بر محمد بن على بنده ات و جانشینت در
اَرْضِکَ باقِرِ عِلْمِ النَّبِیّینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ
روى زمین شکافنده علم پیمبران خدایا درود فرست بر جعفر بن محمد صادق
عَبْدِکَ وَوَلِىِّ دینِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ اَجْمَعینَ الصّادِقِ الْبآرِّ
بنده و سرپرست دینت و حجت تو بر همه خلقت آن امام راستگوى نیکوکار
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَبْدِکَ الصّالِحِ وَلِسانِکَ فى
خدایا درود فرست بر موسى بن جعفر بنده شایسته ات و زبان گویاى تو در میان
خَلْقِکَ النّاطِقِ بِحُکْمِکَ وَالْحُجَّةِ عَلى بَرِیَّتِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلىِّ
خلقت آنکه به حکم تو گویا بود و حجتى بر خلق تو بود خدایا درود فرست بر على
بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضى عَبْدِکَ وَوَلِىِّ دینِکَ الْقآئِمِ بِعَدْلِکَ
بن موسى الرضا آن آقاى پسندیده و بنده تو و سرپرست دینت و قیام کننده به عدل و داد تو
وَالدّاعى اِلى دینِکَ وَدینِ آبائِهِ الصّادِقینَ صَلوةً لا یَقْوى عَلى
و دعوت کننده به آئین تو و آئین پدران راستگویش درودى فرست که نیروى
اِحْصآئِها غَیْرُکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَبْدِکَ وَوَلِیِّکَ
شماره اش را کسى جز تو نداشته باشد خدایا درود فرست بر محمد بن على بنده و نماینده ات
الْقآئِمِ بِاَمْرِکَ وَالدّاعى اِلى سَبیلِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
که قیام کرد به فرمان تو و دعوت کرد به راه تو خدایا درود فرست بر على بن محمد
عَبْدِکَ وَوَلِىِّ دینِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْعامِلِ
بنده تو و سرپرست آئین تو خدایا درود فرست بر حسن بن على آن بزرگوارى که بدستورت
بِاَمْرِکَ الْقآئِمِ فى خَلْقِکَ وَحُجَّتِکَ الْمُؤَدّى عَنْ نَبِیِّکَ وَشاهِدِکَ
عمل کرد و در میان خلقت بپاخواست و آن حجت عالیمقام تو که پرداخت (آنچه را بعهده داشت ) از طرف پیامبرت و گواه تو
عَلى خَلْقِکَ الْمَخْصُوصِ بِکَرامَتِکَ الدّاعى اِلى طاعَتِکَ وَطاعَةِ
بر خلقت آنکه مخصوص گشت به کرامتت و دعوت کننده بود بسوى فرمانبردارى تو و فرمانبردارى
رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى حُجَّتِکَ وَوَلِیِّکَ
رسول تو و درودهاى تو بر همگى ایشان باد خدایا درود فرست بر حجتت و نماینده ات
الْقآئِمِ فى خَلْقِکَ صَلوةً تآمَّةً نامِیَةً باقِیَةً تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ وَتَنْصُرُهُ
که قیام کننده است در میان خلق تو درودى کامل و روینده و ماندنى که شتاب کنى بدان وسیله در فرج او و بدان یاریش
بِها وَتَجْعَلُنا مَعَهُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِحُبِّهِمْ
کنى و قرار دهى ما را با آن حضرت در دنیا و آخرت خدایا من تقرب جویم به درگاه تو بوسیله دوستى ایشان
وَاُوالى وَلِیَّهُمْ وَاُعادى عَدُوَّهُمْ فَارْزُقْنى بِهِمْ خَیْرَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ
و دوست دارم دوستشان را و دشمن دارم دشمنشان را پس روزى من گردان بوسیله ایشان خوبى دنیا و آخرت را
وَاصْرِفْ عَنّى بِهِمْ شَرَّ الدُّنْیا والاْخِرَةِ وَاَهْوالَ یَوْمِ الْقِیامَةِ
و بگردان از من به برکت ایشان شر دنیا و آخرت و دهشتهاى قیامت را
پس مى نشینى نزد سر آنحضرت و مى گوئى :
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى ولى خدا سلام
عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ
بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا در تاریکیهاى زمین
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُودَ الدّینِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَةِ
سلام بر تو اى استوانه دین سلام بر تو اى وارث حضرت آدم برگزیده
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ
خدا سلام بر تو اى وارث نوح پیغمبر خدا سلام بر تو اى وارث
اِبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ اِسْماعیلَ ذَبیحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
ابراهیم خلیل خدا سلام برتو اى وارث اسماعیل قربانى خدا سلام
عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسى کَلیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عیسى
بر تو اى وارث موسى هم سخن خدا سلام بر تو اى وارث عیسى
رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا
روح خدا سلام بر تو اى وارث محمد رسول خدا سلام بر تو اى
وارِثَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِی وَلِىِّ اللَّهِ وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ
وارث امیر مؤ منان على (ع ) ولى خدا و وصى رسول پروردگار جهانیان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ
سلام بر تو اى وارث فاطمه زهرا سلام بر تو اى وارث
الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّةِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ
حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشت سلام بر تو اى وارث
عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ اَلسَّلامُعَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ
على بن الحسین زیور عبادت کنندگان سلام بر تو اى وارث محمد بن
عَلِی باقِرِ عِلْمِ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ جَعْفَرِ بْنِ
على شکافنده علم اولین و آخرین سلام بر تو اى وارث جعفر بن
مُحَمَّدٍ الصّادِقِ الْبآرِّ اَلسَّلامُعَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
محمد آن راستگوى نیکوکار سلام بر تو اى وارث موسى بن جعفر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّدّیقُ الشَّهیدُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِىُّ
سلام بر تو اى راستى پیشه شهید سلام بر تو اى وصى
الْبآرُّ التَّقِىُّ اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَیْتَ الزَّکوةَ وَاَمَرْتَ
نیک رفتار با تقوى گواهى دهم که براستى تو برپاداشتى نماز را و بدادى زکات را و امر کردى
بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ
به معروف (کار نیک ) و نهى کردى از کار زشت و پرستش کردى خدا را از روى اخلاص تا مرگت فرا رسید
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
سلام بر تو اى ابا الحسن و رحمت خدا و برکاتش
پس خود را بر ضریح مى چسبانى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِلَیْکَ صَمَدْتُ مِنْ اَرْضى وَقَطَعْتُ الْبِلادَ
خدایا به آهنگ دربار تو کوچ کردم از سرزمینم
رَجاءَ رَحْمَتِکَ فَلا تُخَیِّبْنى وَلا تَرُدَّنى بِغَیْرِ قَضآءِ حاجَتى وَارْحَمْ
به امید رحمت تو شهرها را درنوردیدم پس نومیدم مکن و بازم مگردان بدون برآوردن حاجتم و رحم کن
تَقَلُّبى عَلى قَبْرِ ابْنِ اَخى رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِاَبى اَنْتَ
به این رفت و آمد و روى آوردنم بر سَرِ قبر برادر زاده پیغمبرت که درودهاى تو بر او و آلش باد پدر
وَاُمّى یا مَوْلاىَ اَتَیْتُکَ زآئِراً وافِداً عآئِذاً مِمّا جَنَیْتُ عَلى نَفْسى
و مادرم به فدایت اى سرور من آمده ام براى زیارتت و واردم بر تو و پناهنده ام به تو از آن جنایاتى که بر خود کردم
وَاحْتَطَبْتُ عَلى ظَهْرى فَکُنْ لى شافِعاً اِلَى اللَّهِ یَوْمَ فَقْرى وَفاقَتى
و بار گناهى که بر دوش کشیدم پس تو شفیع من باش در پیشگاه خداوند در روز نیاز و نداریم
فَلَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقامٌ مَحْمُودٌ وَاَنْتَ عِنْدَهُ وَجیهٌ
زیرا که تو در پیشگاه خداوند مقامى شایسته دارى و در نزد او آبرومندى
پس دست راست را بلند مى کنى و دست چپ را بر قبر مى گشائى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ
خدایا من به تو تقرب جویم بوسیله
بِحُبِّهِمْ وَبِوِلایَتِهِمْ اَتَوَلّى آخِرَهُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ اَوَّلَهُمْ وَاَبْرَءُ مِنْ کُلِّ
دوستى و ولایت این خاندان دوست دارم آخرین آنها را به همان نحو که دوست داشتم اولین نفرشان را و بیزارى جویم از هر
وَلیجَةٍ دُونَهُمْ اَللّهُمَّ الْعَنِ الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ وَاتَّهَمُوا نَبیَّکَ
همدمى غیر از ایشان خدایا لعنت کن کسانى که دگرگون کردند نعمت تو را و متهم کردند )در امر خلافت ) پیامبرت را
وَجَحَدُوا بِآیاتِکَ وَسَخِرُوا بِاِمامِکَ وَحَمَلُوا النّاسَ عَلى اَکْتافِ آلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِالْلَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا رَحْمنُ
و منکر شدند آیات تو را و به مسخره گرفتند امام تو را و سوار کردند مردم را بر دوش آل محمد (و بر علیه آنان تحریکشان کردند) خدایا من به تو تقرب جویم بوسیله لعنت کردن بر ایشان و بیزارى جستن از آنها در دنیا و آخرت اى خداى بخشاینده
پس برمى گردى و بنزد پاى آن حضرت مى روى و مى گوئى :
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْحَسَنِ صَلَّى اللَّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ
درود خدا بر تو اى اباالحسن ، درود خدا بر روان تو و بر پیکرت باد
صَبَرْتَ وَاَنْتَ الصّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالاَْیْدى وَالاَْلْسُنِ
بردبارى کردى با اینکه تو راستگوئى بودى تصدیق شده خدا بکشد کسانى که تو را کشتند بدست و زبان
پس تضرع و مبالغه کن در لعنت کردن بر کُشنده امیرالمؤ منین و قاتلان حسن و حسین علیه السلام و قاتلان جمیع اهل بیت رسول خداصلى الله علیه و آله پس از پشت قبر برو و نزد سر آن حضرت دو رکعت نماز بکن در رکعت اوّل سوره یسَّ و در رکعت دویّم سوره الرّحمن بخوان
و جهد کن در دعا و تضرّع و بسیار دعا کن از براى خود و پدر و مادر خود و جمیع برادران مؤ من خود و آنچه خواهى نزد سر آن حضرت بمان و باید که نمازهاى خود را نزد قبر بکنى .
مؤ لّف گوید که این زیارت بهترین زیارات آن حضرت است و در فقیه و عیون و کتب علاّمه مجلسى و غیره وَسَخِرُوا بِاِمامِکَ که در آخر زیارتست با دو میم است یعنى و لعنت کن خداوندا کسانى را که استهزاء نمودند به امامى که تو از جهت ایشان مقرّر فرمودى ولکن در مصباح الزّائر سَخِرُوا بِاَیّامِکَ است و این نیز درست بلکه شاید از جهتى اولى باشد چه آنکه مراد از ایّام ائمّه علیهم السلام است چنانکه در خبر صفربن ابى دُلَف در فصل پنجم از باب اوّل معلوم شد و بدان نیز که لعنت کردن بر قاتلان ائمّه علیهم السلام به هر زبانى که کرده شود خوبست و اگر این عبارت را که از بعضى ادعیه اخذ شده بخواند شاید مناسب تر باشد:
اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ
خدایا لعنت کن کُشندگان امیر
الْمُؤْمِنینَ وَقَتَلَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَقَتَلَةَ اَهْلِ بَیْتِ
مؤ منان را و کشندگان حسن و حسین علیهم السلام را و کشندگان خاندان
نَبِیِّکَ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَعْدآءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَقَتَلَتَهُمْ وَزِدْهُمْ عَذابا فَوْقَ
پیامبرت را خدایا لعنت کن دشمنان آل محمد و کشندگانشان را و بیفزا بر آنها
الْعَذابِ وَهَوانا فَوْقَ هَوانٍ وَذُلاّ فَوْقَ ذُلٍّ وَخِزْیا فَوْقَ خِزْىٍ اَللّهُمَّ
عذابى روى عذابى و خوارى بر روى خوارى و زبونى بر روى زبونى و رسوائى بر روى رسوائى خدایا
دُعَّهُمْ اِلَى النّارِ دَعّا وَاَرْکِسْهُمْ فى اَلیمِ عَذابِکَ رَکْسا وَاحْشُرْهُمْ
بیفکن آنها را بدوزخ به سختى و سرنگونشان کن در عذاب دردناک یک باره و آنان را با پیروانشان
وَاَتْباعَهُمْ اِلى جَهَنَّمَ زُمَرا
گروه گروه بسوى جهنم محشور فرما[1]
[1] مفاتیح الجنان – زیارات – ص 815 - شیخ عباس قمی – مترجم موسوی دامغانی چاب :نگارش /قم - نوبت چاب یازدهم- انتشارات استان قدس رضوی.razavi.tv
نام شریفشان : علی
پدر بزرگواریشان : امام موسى کاظم علیه السلام
مادر گرامیشان : بانویى مکرّمه به نام نجمه یا تکتم است، وى پس از ولادت حضرت رضا طاهره - پاکیزه - نام گرفت. وى بانویى عفیف و خردمند و از اشراف عجم بوده است.
در روایت است که جناب تکتم مادر حضرت رضا علیه السلام فرمود: مرا با دایهاى کمک دهید (تا در شیردادن حضرت رضا علیه السلام کمکم کند) پرسیدند: آیا شیر کم است؟ گفت: نه، ولى من اذکار و نمازهایى دارم که پس از تولّد ایشان از آن کاسته شده است.
کنیه ها: ابوالحسن و ابوعلی
القاب حضرت:
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین و عالم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم.
مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اختصاص این لقب گفته اند: «او از آن روى رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودى پیامبر خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده: از آن روى که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سرانجام، گفته شده است: از آن روى او را رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد."
تاریخ تولد: ولادت آن امام همام را مشهور محدثان و مورخان در 11 ذالقعده سال 148 ه.ق دانستهاند و این همان سالى است که حضرت صادق از دنیا رحلت کردند ولى برخى تولد حضرت رضا علیه السلام را پنج سال بعد از رحلت حضرت صادق نگاشتهاند.
مادر بزرگوار آن حضرت جناب نجمه گوید: من هنگام باردارى به پسرم علی، احساس سنگینى نمىکردم، به هنگام خواب از درون خود، صداى ذکر خداوند مىشنیدم به گونهاى که هراسناک مىشدم، چون او را به دنیا آوردم دست و پا را بر زمین نهاد ، سر به آسمان بلندکرد و مانند کسى که سخنى مىگوید، لب هایش حرکت مىکرد.
حضرت موسى بن جعفر چون فرزند خویش را دید ، فرمود: «هنیئاً لک یا نجمه کرامه ربّک» (اى نجمه، بزرگداشت خداوند گرامیت باد). سپس نوزاد را در پارچهاى سفید پوشانده به حضرت دادند، حضرتش در گوش راست فرزند خویش اذان و در گوش چپ وى اقامه گفت و آب فرات طلبید و با آن از او کام برداشت و به مادرش فرمود: «خُذیهِ فَاِنَّهُ بَقِیّه اللهِ تَعالى فى اَرْضِهِ» (بگیر او را که او باقی مانده الهى در زمین خداوند است).
حضرت کاظم بعد از تولد امام رضا به مادر حضرت رضا لقب طاهره یعنى پاکیزه داد.
حضرت موسى بن جعفر به فرزندان خویش مىفرمود:
این برادر شما علی بن موسى، عالم آل محمّد است، در مورد دین خود از او بپرسید و آن چه مىگوید حفظ کنید، من از پدرم جعفر بن محمد بارها شنیدم که به من مىگفت: »اِنّ عالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفى صُلْبِکَ وَ لَیْتَنى اَدْرَکْتُهُ فَاِنَّهُ سَمِىُّ اَمیرِالمُؤْمِنینَ علی« یعنى عالم آل محمد در نسل توست، اى کاش من او را مىدیدم، او همنام امیرالمؤمنین، علی است.
محل تولّد: مدینهی منوّره
فرزند: در میان مورخان و محدثان در مورد تعداد فرزندان حضرت رضا اختلاف است، بسیارى حضرت جوادعلیه السلام را تنها فرزند حضرت رضا علیه السلام مىدانند همانند شیخ مفید (قدس سره) و ابن شهر آشوب ولى برخى فرزندان دیگرى براى حضرت شمردهاند، از جمله دخترى به نام فاطمه. ولى برخى روایات، تک فرزندى حضرت را تأیید مىکند. مردى به نام حنان بن سَدیر گوید: به حضرت رضا عرض کردم: آیا مىشود امام بدون فرزند و جانشین باشد؟ حضرت فرمود: نه، و بدان که مرا جز یک فرزند نخواهد بود، ولى خداوند به او فرزندان فراوانی عطا می کند.
حاکمان زمان حضرت: منصور دوانیقى، مهدى عباسى، هادى عباسى، هارون الرشید، محمد امین، مأمون عباسى
تاریخ ولایت عهدى: رمضان سال 201 ه.ق (به اجبار مامون عباسی)
مدت عمر حضرت: بنا بر روایت مشهور 55 سال
تاریخ شهادت: وفات آن حضرت را نیز به سالهاى (202، 203 و 206 ق) دانسته انداما بیشتر بر آنند که ولادت آن حضرت در سال (148 ق) یعنى همان سال وفات امام صادق علیه السّلام بوده است؛ چنان که مفید، کلینى ، کفعمى ، شهید، طبرسى ، صدوق، ابن زهره، مسعودى ، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزى و کسانى دیگر این نظر را برگزیده اند
درباره تاریخ وفات آن حضرت نیز عقیده اکثر عالمان همان سال (203 ق) است.
قاتل حضرت: مأمون عباسى به وسیلهی زهر
مرقد حضرت: مشهد مقدس
در روایات متعددى از پیامبر اکرم وامیرالمؤمنین و حضرت صادق علیه السلام به وجود آن امام همام و همچنین به شهادت مظلومانه ایشان و مرقد شریف آن حضرت در خراسان و ثواب فوق العادهی زیارت ایشان اشاره شده است.