پایگاه خودمانی عاشقان امام رضا (ع)

آمده ام ای شاه، پناهم بده ...

آمده ام ای شاه، پناهم بده ...

پایگاه خودمانی عاشقان امام رضا (ع)
اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی، الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری، الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.
بایگانی

۱ مطلب با موضوع «حکایت ها» ثبت شده است

دعاى بعد از زیارت حضرت علی بن موسى الرضا علیه السلام

دعاى بعد از زیارت حضرت امام رضا علیه السلام

در تحفة الزّائر است که شیخ مفید ذکر کرده که مستحب است که بعد از نماز زیارت امام رضاعلیه السلام این دعا را بخوانند :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ

خدایا از تو خواهم

یا اَللَّهُ الدّآئِمُ فى مُلْکِهِ الْقآئِمُ فى عِزِّهِ الْمُطاعُ فى سُلْطانِهِ الْمُتَفَرِّدُ...

اى خدائى که فرمانروائیش همیشگى و عزتش پایدار است و در سلطنتش (همه موجودات ) فرمانبردار اویند، یکتا است

فى کِبْرِیائِهِ الْمُتَوَحِّدُ فى دَیْمُومِیَّةِ بَقآئِهِ الْعادِلُ فى بَرِیَّتِهِ الْعالِمُ فى

در عظمت و بزرگوارى و یگانه است در بقاى همیشگى در میان مخلوقاتش به عدالت رفتار کند و دانا است در

قَضِیَّتِهِ الْکَریمُ فى تَاءْخیرِ عُقُوبَتِهِ اِلهى حاجاتى مَصْرُوفَةٌ اِلَیْکَ

قضاوت و بزرگوار است در پس انداختن کیفر، خدایا حاجتهاى من بسوى تو بازگردد

وَآمالى مَوْقُوفَةٌ لَدَیْکَ وَکُلَّما وَفَّقْتَنى مِنْ خَیْرٍ فَاَنْتَ دَلیلى عَلَیْهِ

و آرزوهایم در پیشگاه تو باز ایستاده و هرگاه مرا به کار نیکى موفق کرده اى راهنماى من بر آن کار

وَطَریقى اِلَیْهِ یا قَدیراً لا تَؤُدُهُ الْمَطالِبُ یا مَلِیّاً یَلْجَاءُ اِلَیْهِ کُلُّ راغِبٍ...

و طریق من بسوى آن تو بودى اى توانائى که (زیادى ) خواسته ها درمانده اش نکند اى دارائى که به او پناه آرد هر مشتاق ،

ما زِلْتُ مَصْحُوباً مِنْکَ بِالنِّعَمِ جارِیاً عَلى عاداتِ الاِْحْسانِ وَالْکَرَمِ

همواره با نعمتهاى تو قرین بوده ام و بر شیوه هاى احسان و کرمت (که نسبت به من داشتى ) گام بر مى داشتم

اَسْئَلُکَ بِالْقُدْرَةِالنّافِذَةِ فى جَمیعِ الاَْشْیآءِ وَقَضآئِکَ الْمُبْرَمِ الَّذى

از تو خواهم بدان نیروى نافذت در همه چیزها و بدان حکم مسلمت که با کوچکترین درخواستى

تَحْجُبُهُ بِاَیْسَرِ الدُّعآءِ وَبِالنَّظْرَةِ الَّتى نَظَرْتَ بِها اِلَى الْجِبالِ

آن را جلوگیرى کنى و بدان نظرى که از روى عنایت به کوهها کردى

فَتَشامَخَتْ وَاِلىَ الاَْرَضینَ فَتَسَطَّحَتْ وَاِلَى السَّمواتِ فَارْتَفَعَتْ

و آنها بلندى گرفتند و به زمینها افکندى هموار شدند و به آسمانها نگریستى و آنها مرتفع گشتند

وَاِلَى الْبِحارِ فَتَفَجَّرَتْ یا مَنْ جَلَّ عَنْ اَدَواتِ لَحَظاتِ الْبَشَرِ وَلَطُفَ

و به دریاها آن نظر را کردى آنها روان گردیدند اى که والاترى از ابزار و آلات دید بشر و لطیفترى

عَنْ دَقآئِقِ خَطَراتِ الْفِکَرِ لا تُحْمَدُ یا سَیِّدى اِلاّ بِتَوْفیقٍ مِنْکَ

از ریزه کاریهائى که در افکار خطور کند ستایش نشوى اى آقاى من جز به توفیق خودت که خود آن

یَقْتَضى حَمْداً وَلا تُشْکَرُ عَلى اَصْغَرِ مِنَّةٍ اِلا اسْتَوْجَبْتَ بِها شُکْراً

نیز موجب ستایش دیگرى است و سپاسگزاریت نشود بر کوچکترین نعمتى جز آنکه سزاوار گردى بدان سپاسگزارى

فَمَتى تُحْصى نَعْمآؤُکَ یا اِلهى وَتُجازى آلاَّؤُکَ ی ا مَوْلا ىَ وَتُک افَئُ

دیگرى را پس چه زمان نعمتهایت بشماره در آید اى معبود من و سپاسگزارى شود به عطاهایت اى سرور من و پاداش داده شود

صَنایِعُکَ یا سَیِّدى وَمِنْ نِعَمِکَ یَحْمَدُ الْحامِدُونَ وَمِنْ شُکْرِکَ

به داده هایت اى آقاى من و آن هم از نعمتهاى تو است که ستایشت کنند ستایش کنندگان و از سپاس تو است

یَشْکُرُ الشّاکِرُونَ وَاَنْتَ الْمُعْتَمَدُ لِلذُّنُوبِ فى عَفْوِکَ وَالنّاشِرُ عَلَى

که سپاسگزاریت کنند سپاسگزاران و توئى که مورد اعتمادى در گذشتت از گناهان و گستراننده بر

الْخاطِئینَ جَناحَ سَِتْرِکَ وَاَنْتَ الْکاشِفُ لِلضُّرِّ بِیَدِکَ فَکَمْ مِنْ سَیِّئَةٍ

خطاکاران بالهاى پرده پوشیت را و توئى برطرف کننده سختى به قدرتت چه بسیار گناهى که

اَخْفاها حِلْمُکَ حَتّى دَخِلَتْ وَحَسَنَةٍ ضاعَفَها فَضْلُکَ حَتّى عَظُمَتْ

پوشاند آن را بردباریت تا اینکه از بین رفت و کار نیکى که چند برابرش کرد فضل تو تا بزرگ گردید

عَلَیْها مُجازاتُکَ جَلَلْتَ اَنْ یُخافَ مِنْکَ اِلا الْعَدْلُ وَاَنْ یُرْجى مِنْکَ

براى آن پاداش تو، تو برترى از آنکه از تو بترسند جز ازعدالتت و از اینکه

اِلا الاْحْسانُ وَالْفَضْلُ فَامْنُنْ عَلَىَّ بِما اَوْجَبَهُ فَضْلُکَ وَلا تَخْذُلْنى

جز احسان و فضل چیز دیگرى از تو امید رود، منت بنه بر من بدانچه لازمه فضل تو است و زبونم مکن

بِما یَحْکُمُ بِهِ عَدْلُکَ سَیِّدى لَوْ عَلِمَتِ الاَْرْضُ بِذُنُوبى لَساخَتْ بى

بدانچه عدالتت بدان حکم کند اى آقاى من اگر براستى زمین از گناهان من آگاه بود حتماً مرا در خود فرو برده بود

اَوْ الْجِبالُ لَهَدَّتْنى اَوِ السَّمواتُ لاَخْتَطَفَتْنى اَوِ الْبِحارُ لاََغْرَقَتْنى

یا اگر کوهها بدانها اطلاع داشت مرا درهم مى شکست یا اگر آسمانها مى دانستند مرار بوده بودند یا اگر دریاها مى دانست مرا درامواج خود

سَیِّدى سَیِّدى سَیِّدى مَوْلاىَ مَوْلاىَ مَوْلاىَ قَدْ تَکَرَّرَ وُقُوفى

غرق مى کرد اى آقاى من ... و اى مولا و سرور من ... براستى بارها شد

لِضِیافَتِکَ فَلا تَحْرِمْنى ما وَعَدْتَ الْمُتَعَرِّضینَ لِمَسْئَلَتِکَ یا

که به مهمانیت آمدم پس محرومم مکن از آنچه به درخواست کنندگانت وعده فرمودى اى

مَعْرُوفَ الْعارِفیِنَ یا مَعْبُودَ الْعابِدینَ یا مَشْکُورَ الشّاکِرینَ یا

مورد شناسائى براى عارفان و اى معبود عبادت کنندگان و اى مورد سپاس سپاسگزاران و اى

جَلیسَ الذّاکِرینَ یا مَحْمُودَ مَنْ حَمِدَهُ یا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ یا

همنشین اهل ذکر اى ستوده ستایش کنندگان اى حاضر نزد آن کس که تو را جوید اى

مَوْصُوفَ مَنْ وَحَّدَهُ یا مَحْبُوبَ مَنْ اَحَبَّهُ یا غَوْثَ مَنْ اَرادَهُ یا

توصیف شده کسى که بیگانگى او را بپرستد اى محبوب دوستدارش اى فریادرس هر که آهنگش کند اى

مَقْصُودَ مَنْ اَنابَ اِلَیْهِ یا مَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَصْرِفُ

مقصد کسى که بسویش بازگردد اى که نداند غیب را جز او اى که نگرداند بدى

السُّوَّءَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُدَبِّرُ الاَْمْرَ اِلاّ هُوَ ی ا مَنْ لا یَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاّ هُوَ

)و بلاء) را جز او اى که تدبیر کار را نکند جز او اى که نیامرزد گناه را جز او

یا مَنْ لا یَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلاّ هُوَ صَلِّ عَلى

اى که نیافریند خلق را جز او که فرو نفرستد باران را جز او درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى یا خَیْرَ الْغافِرینَ رَبِّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ

محمد و آل محمد و بیامرز مرا اى بهترین آمرزندگان پروردگارا از تو آمرزش خواهم

اسْتِغْفارَ حَیآءٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَجآءٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ اِنابَةٍ

آمرزش شرمسارى و حیاء و از تو آمرزش خواهم آمرزش امیدوارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش توبه جوئى و بازگشت

وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَغْبَةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَهْبَةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ

و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى اشتیاق و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى بیم و هراس و از تو آمرزش خواهم

اسْتِغْفارَ طاعَةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ ایمانٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ اِقْرارٍ

آمرزش از روى طاعت و فرمانبردارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى ایمان و از توآمرزش خواهم از روى اقرار (بگناه (

وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ اِخْلاصٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ تَقْوى وَاَسْتَغْفِرُکَ

و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى اخلاص و از تو آمرزش خواهم آمرزش تقوى و پرهیزکارى و از تو آمرزش خواهم

اسْتِغْفارَ تَوَکُّلٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ ذِلَّةٍ وَاَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ عامِلٍ

آمرزش از روى توکل و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى خوارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش کسى که برایت کار

لَکَ هارِبٍ مِنْکَ اِلَیْکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتُبْ عَلَىَّ

کرده و از (ترس ) تو بسوى خودت گریخته پس درود فرست بر محمد و آل محمد و توجه کن بر من

وَعَلى والِدَىَّ بِماتُبْتَ وَتَتُوبُ عَلى جَمیعِ خَلْقِکَ یا اَرْحَمَ

و بر پدر و مادرم بدانچه توجه کرده و بازگردى بر همه خلق خود اى مهربانترین

الرّاحِمینَ یا مَنْ یُسَمّى بِالْغَفوُرِ الرَّحیمِ یا مَنْ یُسَمّى بِالْغَفُورِ

مهربانان اى که نامور گشتى به آمرزنده مهربان اى که نامور گشتى به آمرزنده

الرَّحیمِ یا مَنْ یُسَمّى بِالْغَفُورِ الرَّحیمِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

مهربان اى که نامور گشتى به آمرزنده مهربان درود فرست بر محمد و آل محمد

وَاقْبَلْ تَوْبَتى وَزَکِّ عَمَلى وَاشْکُرْ سَعْیى وَارْحَمْ ضَراعَتى وَلا

و بپذیر توبه ام را و پاک کن کردارم را و قدردانى کن از سعى و کوششم و رحم کن به تضرع و زاریم

تَحْجُبْ صَوْتى وَلا تُخَیِّبْ مَسْئَلَتى یا غَوْثَ الْمُسْتَغیثینَ وَاَبْلِغْ

و در پرده (بى توجهى خود) قرار مده آوازم را و نومید مکن درخواستم را اى فریادرس فریادخواهان و برسان

اَئِمَّتى سَلامى وَدُعآئى وَشَفِّعْهُمْ فى جَمیعِ ما سَئَلْتُکَ وَاَوْصِلْ

به امامان و پیشوایانم سلام و دعاى مرا و شفیع ساز آنها را براى من در تمام آنچه از تو درخواست کردم و برسان

هَدِیَّتى اِلَیْهِمْ کَما یَنْبَغى لَهُمْ و زِدْهُمْ مِنْ ذلِکَ ما یَنْبَغى لَکَ

هدیه مرا به ایشان بدانسان که شایسته مقام آنها است و بیفزا براى آنها آنچه را تو سزاوار آنى

بِاَضْعافٍ لا یُحْصیها غَیْرُکَ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ

به چندین برابر که شماره اش نتواند جز تو و جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ

وَصَلَّى اللَّهُ عَلى اَطْیَبِ الْمُرْسَلینَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ

و درود خدا بر پاکیزه ترین فرستادگان محمد و آل پاکش[1]

 

[1]  مفاتیح الجنان – زیارات – ص 826 - شیخ عباس قمی – مترجم موسوی دامغانی چاب :نگارش /قم - نوبت چاب یازدهم- انتشارات استان قدس رضوی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۵۳
امین اصغری